برادر بی سر....
گریه می کرد و می گفت :
می خواهم صورت برادرم را ببوسم...
اجازه نمی دادند.
یکی گفت : خواهر است مگر چه اشکالی دارد؟
بگذاریدبرادرش را ببوسد.
گفتند:
شما اصرار نکن ... نمی شود، این شهید سر ندارد...

+ نوشته شده در جمعه پنجم مهر ۱۳۹۲ ساعت 8:44 توسط خادم المهدی
|